چرا تقلب می کنیم؟ دیدن تقلب بقیه افراد یکی از سخت ترین کار های دنیاست. دقیقا همونجایی که تو هم میتونی با تقلب یک میانبر راحت پیدا کنی یک حس عجیب میاد سمتت که بهت عذاب وجدان میده و نمیزاره تقلب کنی.
چند روز گذشته درگیر امتحانات دانشگاه بودم و این مسئله خیلی منو اذیت کرد. چرا تقلب می کنیم؟ مهم ترین سوالی که داشتم توی این مدت بهش فکر می کردم همین بود. سعی کردم به جای محکوم کردن انسان ها به این فکر کنم که دلیل تقلب کردن چه چیزی میتونه باشه؟ مشکل از آدم هاست یا سیستم هایی که به ما اجازه میدن به راحتی تقلب کنیم؟ چرا تقلب برای ما ساده شده؟ دیدگاه بقیه نسبت به تقلب کردن ما چیه؟
جواب های زیادی برای پرسش های بالا وجود دارن اما من پاسخی برای دلایل تقلب کردن دارم، سعی کردم توی چند مورد بهشون اشاره کنم.
تنبلیم یا تنبلی می کنیم!
یکی از مهم ترین دلایلی که تقلب می کنیم همینه. بیشتر اوقات ما ترجیح میدیم از زیر کار در بریم و وقتمون رو به تفریح یا کار های دیگه که خیلی بیشتر بهشون علاقه داریم بگذرونیم. به تقلب به چشم یک راه فرار از زیر بار مسئولیت ها نگاه می کنیم. مثلا قراره که ما در طول 16 هفته ترم تحصیلی دانشگاه درس بخونیم و به دلیل اینکه احتمال میدیم بتونیم توی امتحان پایان ترم تقلب کنیم پس وقتمون رو به خوندن درس اختصاص نمیدیم. این مشکل تنبلی خیلی اوقات گربانگیر من هم میشه و سعی می کنم وقتی که باید برای کار بزارم رو به کار های دیگه خصوصا تفریح اختصاص بدم. تعریف دقیقی از تنبلی وجود نداره ولی ویکیپدیا میگه : «تنبلی (یا تنپروری، کاهلی) به معنی نداشتن تمایل به فعالیت یا تلاش، با وجود برخورداری از توانایی کافیست.» یعنی ما می توانیم این کار را انجام دهیم و مثلا می توانیم با تلاش فلان درس را پاس کنیم ولی ترجیح می دهیم که این کار را نکنیم. چون دقیقا میدونیم ما توانایی انجام این کار رو داریم ولی انجامش ندادیم به خودمون حق تقلب میدیم، چون توانایی رو داریم ولی تنبلی کردیم و انجامش ندادیم. بعد از مدتی هم به تقلب به عنوان راه حل اصلی نگاه می کنیم و شروع به از دست دادن توانایی هامون می کنیم و یا حتی خودمون رو خیلی بالاتر از چیزی که هستیم فرض می کنیم. شاید همین تنبل بودن هم دلایل دیگه ای داشته باشه ولی بنظر من این میتونه مهم ترین دلیل تقلب کردن ما باشه.
از روبرو شدن با نتیجه می ترسیم
خیلی از اوقات ما تنبلی خاصی نکردیم و برای موقعیت های بزرگ زندگی مثل امتحان یا ارائه یک پروژه کاملا آماده هستیم اما احساس ناکافی بودن داریم. دوست نداریم با نتیجه ای روبرو بشیم که نشون دهنده تلاش ما بوده، مثلا از نمره امتحان می ترسیم در حالی که احتمالا نمره این امتحان تاثیر زیادی روی ما نداره ولی باز هم از نمره ای که قراره بگیریم می ترسیم. این ترس در نهایت انقدر زیاد خواهد شد که ما به خودمون اجازه تقلب میدیم تا کمی آروم تر باشیم. البته موقعیت های مختلف برای ما نتایج متفاوتی خواهند داشت، من گاهی از ترس اخراج شدن از شغلم دست به تقلب میزنم، ممکنه از ترس مشروط شدن و اخراج از دانشگاه دست به تقلب بزنم و یا حتی ممکنه فقط برای اینکه میخوام آدم بهتری دیده بشم تقلب کنم. معمولا تقلب جایی اتفاق میافته که ما نمی تونیم نتیجه یک کار رو حدس بزنیم و یا حتی اگر حدس هم بزنیم نتیجه خیلی به نفع ما نخواهد بود، پس دوست نداریم با نتیجه روبرو بشیم یا سعی می کنیم اطمینان خاطر از نتیجه پیدا کنیم تا ترس کمتری داشته باشیم. این دلیل ممکنه خیلی مربوط به آدم ها نباشه و گاهی شرایط و محیط باعث به وجود اومدن این نوع از استرس یا ترس بشه.
احساس بی عدالتی می کنیم
ما بیشتر اوقات تقلب کردن بقیه رو میبینم یا متوجه میشیم. هنگامی که شخصی تقلب کنه و به دلیل همین تقلب نسبت به ما موقعیت بهتری داشته باشه، پول بیشتری بهش برسه یا نمره بالاتری بگیره، ممکنه با خودمون احساس کنیم بی عدالتی رخ داده. هر چند که ممکنه دلایل خیلی زیادی برای تقلب افراد دیگه وجود داشته باشه اما همیشه دیدن اینکه بقیه افراد میتونن از راه های آسون تری به اهدافی که ما داریم برسند، قطعا اذیت کننده خواهد بود. این احساس تا جایی پیش میره که ممکنه باعث بشه ما هم به خودمون اجازه بدیم تقلب کنیم و کمی از احساس بی عدالتی دور بشیم. گاهی اوقات حتی حق رو هم به خودمون میدیم که اگر بقیه تقلب نمی کردند، ما هم این کار رو انجام نمیدادیم. البته ناگفته نمونه که احساس بی عدالتی بیشتر زمانی به وجود میاد که ما از تقلب بقیه با خبر باشیم و یا حتی حدس بزنیم ممکنه بقیه تقل کنند.
در جایگاه نامناسبی هستیم
وقتی در جایگاهی قرار می گیریم که با توانایی های ما متناسب نباشه ممکنه به تقلب به چشم یک راهکار نگاه کنیم. مثلا ممکنه در هنگام تحصیل خصوصا در دانشگاه با قرار گرفتن در موقعیت هایی که خیلی بیشتر از توانایی های ذهنی ما هستند، مثل رشته اشتباه یا امتحانات بسیار سخت، به تقلب پناه ببریم. خود تقلب ممکنه یک راهکار پر ریسک برای ما باشه ولی قطعا نیازی به توانایی های بالا برای انجام نداره. اینه چه اتفاقاتی باعث شدند تا ما در این موقعیت یا جایگاه اشتباه قرار بگیریم بحث جداگانه ای داره اما حالا که در این موقعیت هستیم و سعی می کنیم خودمون رو نجات بدیم، تقلب یکی از آسون ترین راهکار هایی هست که به ذهنمون میرسه. در این مورد هم خیلی نمیشه افرادی که تقلب میکنند رو مقصر دونست، بلکه باید به کمی قبل و شرایطی که باعث شدن تا ما در این موقعیت قرار بگیریم برگردیم.
مجازاتی وجود ندارد
این که ما بتوانیم بدون ترس از وجود مجازات تقلب کنیم، یکی از دلایلی است که تقلب را به عنوان یک راهکار به ما نشان می دهد.در صورتی که مجازات های حداقلی برای تقلب اعمال شوند یا افرادی که جلوی تقلب را می گیرند زیاد توی کارشون جدی نباشند، میتونه باعث بشه که تقلب و احساس اینکه من میتونم تقلب کنم در افراد تشدید بشه. البته نبود مجازات قطعا دلیلی برای تقلب نیست ولی مسئله مهم اینه که نبود مجازات میتونه تقلب رو به عنوان یک راه فرار به ما نشون بده. هر چند گاهی اوقات مجازات هایی که برای تقلب افراد در نظر گرفته میشن انقدر سخت هستند که بیشتر افراد از انجام نشدن این مجازات ها اطمینان خاطر پیدا می کنند و دوباره به تقلب به عنوان یک راهکار نگاه می کنند. نبود مجازات علاوه بر اینها میتونه باعث بی عدالتی هم بشه و در نهایت منجر به این بشه که افراد بیشتری شروع به تقلب می کنند.
در نهایت
شاید دلایل اینکه چرا تقلب می کنیم مهم نباشه ولی وجود یک چنین چیزی در هر جامعه ای میتونه باعث اتفاقات خیلی بدی بشه. این که ما به راحتی توی امتحانات مدرسه یا دانشگاه تقلب می کنیم و حتی به راحتی در مورد تقلب صحبت می کنیم نشون میده که این مسئله چقدر توی جامعه ایرانی رواج پیدا کرده و ممکنه در نهایت به جایی برسه که خیلی جالب نباشه. به نظر من یکی از شاخص های احساس عدالت برای مردم همینه که افراد متقلب نتونن به جایگاه دلخواه برسن و یا براشون مجازات هایی متناسب با رفتارشون تعیین بشه. گاهی اوقات هم وجود مشکلات زیاد که به نظم سیستم و عملکرد جامعه بر میگرده ما رو به سمت تقلب هل میده ولی در نهایت این ما هستیم که تصمیم می گیریم تا تقلب کنیم یا نه.