سلام دنیا!
این ابتدایی ترین نوشته ای است که وردپرس آن را می نویسد. شاید اینطور بگوییم بهتر است که ابتدایی ترین جمله ای است که آدم هنگامی که پای روی زمین نهاد گفت. اصلا فلسفه این جمله هم باز می گردد به وجود اولین انسان و تلاش او برای گفتن اولین جملاتش در زندگی خویش.
شاید هم اولین بار این جمله را برایان کرنیگن به کار برد. نمی دانم اما هر چه که هست قطعا زیبا ترین جمله ای است که یک موجود پس از خلق شدن می تواند آن را ابراز کند.
داستان این وبلاگ هم مانند جمله معروف سلام دنیا است.
داستان این وبلاگ هم مانند جمله معروف سلام دنیا است. پس از قبولی در دانشگاه وبلاگ نویسی را به طور کامل ترک گفتم اما همواره چیزی در درون من می جوشید و مرا به سمت وبلاگ نویسی دوباره سوق می داد. هر چند سعی کردم ( یا شاید هم می کنم) با آن مقابله کنم اما هنگامی که با ویرگول و نوشته های آن روبرو شدم دیگر نتوانستم این اسب عصیان گر را آرام کنم و او را رها کردم تا به تاخت به سرزمین اندیشه هایم برود و آن ها را دوباره بر همه عیان کند. به بسیاری از انسان حق می دهم تا حرف های من را یک شوخی بدانند اما آن هایی که عطش نوشتن در وجودشان شعله می کشد می دانند که بدون گفتن و نوشتن نمی توان آن را خاموش کرد.
این بار برای وبلاگ نویسی یک قالب کمینه ( مینیمال ) انتخاب کردم و سعی کردم متناسب با آن فونت وزیر و ساحل آن را آذین ببخشم. در چند سال اخیر که دنیای فونت فارسی تقریبا توسط فونت بی یکان به استعمار گرفته شده بود فونت وزیر یک حرکت انقلابی بود. دامنه این وبلاگ هم به طور اتفاقی به ذهنم رسید و در یک روز زمستانی که بوی بهار می آمد آن را ثبت کردم. این نوشته ای بود برای یک آغاز جدید در دنیای وبلاگ نویس ها…